نوشته شده در پاییز 96، تصحیح و تكمیل شده در پاییز 98؛
نكته ای چند در مورد گزارشگران فوتبالی صدا و سیمای ما؛
۱. گزارشگر و مجری باید ذاتا سخنور و هنرمند باشد و بداهه پرداز. متاسفانه عموم مجریان و گزارشگران برنامههای فوتبالی سخنور نیستند در حالی که دقایق طولانی باید حرف بزنند و گزارش کنند. کسانی که آهنگ جملههایشان منقطع و روی اعصاب شنونده است و کاملا پیداست هنگام سخنگفتن، كلام و حتی معنا در ذهنشان جاری نیست و همهاش زور میزنند كه سخن را جور و جمع و جور كنند. هادی عامل چقدر راحت و بیتکلف و سریع کشتی را گزارش میکند؛ تو گویی میان ذهن و زبانش فاصلهای نیست.
گزارشگر باید از توضیح واضحات و تکرار پشت سر هم مفاهیم ساده با انواع جملهبندیها بپرهیزد. در کار گزارش، ایجاز است که هنر به شمار میرود نه طولانی کردن کلام بیمایه. همچنین پیچیده گویی و پیچاندن معناها و به کار بردن جملههای منفی برای بیان مفاهیم مثبت یا برعکس، باید به عنوان مزهریختن و گه گاه به کار رود ولی متاسفانه باب شده و گمان میکنند با چنین پیچیدگیهایی به سبک فاخری گزارش میکنند. مثلا امشب پیمان یوسفی میگفت فلان تیم فلان درصد پاس سالم داشته و تیم حریف در پاسهایشان فلان درصد توپ را به مقصد رساندهاند و توپ را لو ندادهاند!
یا جملههای معروف جواد خیابانی؛ الان وارد فردا شدهایم / کسانی که هنوز نخوابیدهاند قطعا بیدارند / . . گاهی دقت کردهام و متوجه شدهام گرچه افکار عمومی روی اشتباهات و گافهای سخنان خیابانی تمرکز کردهاند اما آمار دیگر گزارشگران ما هم دست کمی از جناب خیابانی ندارد.
۲. گزارشگر باید به ادبیات فارسی تسلط داشته باشد. این زبان میثاق ملی و از اركان هویت ایرانی ماست حتی اگر هیچ كداممان زبان مادریمان فارسی نباشد. گزارشگران ما عموما جملههای اشتباه و واژگان نابجا و. را به کار میبرند. به گمانم با آمدن آقای فردوسیپور به عرصه، به خاطر تسلط ایشان به زبان انگلیسی، دستور جملهسازی و حتی آهنگ سخنگفتن خیلی از گزارشگران ما تحت تاثیر انگلیسی قرار گرفت یا دست کم از فارسی دور شد. مثلا فردوسی پور در میان گزارشگران باب كرد كه وقتی بازیكنی به دنبال توپ است و اصلا امكان رسیدن به توپ را ندارد، بگویند؛ هرگز به توپ نمیرسه! اینجا "هرگز" احتمالا ترجمه ی تحت اللفظی never است اما باید توجه داشت كه "هرگز" در ادب فارسی چنین كاربردی ندارد و درست آن است كه گفته شود "اصلا به توپ نمیرسه / به توپ نخواهد رسید". حتی اگر فعل جمله را مناسب معنای "هرگز" بیاوریم و به آینده ی دور اشاره كنیم و بگوییم "هرگز به توپ نخواهد رسید"، باز هم جای قید شدید و محكمی چون "هرگز"، در چنین فعل و انفعال چند ثانیه ای مختصری نیست خاصه كه بعد از آن نیز دوباره و به سرعت بازی به جریان خواهد افتاد!
امشب آقای یوسفی گفت هواداران "از نتایج تیم بارسلونا سخت (بسیار) راضیند و از سبک بازی نه" اما تكیه ی جمله را به جا نگفت و جوری ادا کرد که سخت معنی بسیار نمیداد.
گزارشگری ورزشی و به ویژه فوتبال، با توجه به اقبال عامه به ورزش و فوتبال، بسیار مهم و اثرگذار است و ای كاش مدیران ما متوجه این مسئله باشند. چند تن از گزارشگران ما سواد ادبی دارند، حتی ادبیات كوچه و بازار؟! بایسته است كه گزارشگران ما به انواع ادبی و ادبیات هر حوزه هم آشنا و حتی مسلط باشند و از هر كدام در جای مناسب بهره بگیرند؛ حماسه، غنایی، تراژدی، كمدی و. . مثلا میشود گزارشگرانی داشته باشیم که به ادبیات کوچه و بازار تسلط داشته باشد و با این سبک گزارش کند. اگر درست یادم مانده باشد، گزارشگران دو سه دهه پیش ما به این نوع ادبیات آشنایی بیشتری داشتند و زبانشان به زبان عامه مردم نزدیکتر و گزارشهایشان جذابتر و دلنشینتر بود. شاید بیش از دو دهه ی پیش بود كه اسكندر كوتی برنامه تلویزیونیی تهیه كرده بود از خلاصه ی جامهای جهانی گذشته و در جام 1990 هنگام به تصویر كشیدن گل دیرهنگام آرژانتینیها كه به حذف رقیب (برزیل) منجر شد، كوتی با آهنگی شكوهمند روایت كرد؛ و این پایان رویاهای برزیلیان بود.
نپژوهیده، از نتیجه ی كار میدانم و میدانیم كه چنین معیارهایی در برگزیدن مجریان و گزارشگران، دست كم در سالهای اخیر در میان نیست. همانطور كه مظفرالدین شاه مرحوم فرموده "آخر همه چیز ما باید به همه چیز ما بخورد"؛ نمیشود در عرصه های دیگر شایسته سالاری محلی از اعراب نداشته یا در درجه ی چندم اهمیت باشد اما در گزینش مجری و گزارشگر ورزشی رعایت شود!
درباره این سایت