محل تبلیغات شما
این سفر مربوط به پاییز 96 است.
روز از نیمه گذشته بود كه از میناب به بندرعباس رسیدم و نهار خورده و نخورده، عازم بندر لنگه شدم. رویه ی من در بررسی بازار شهرهای هر استان، آن بود كه چند شهر پرجمعیت را انتخاب میكردم و میرفتم. بعد از بندرعباس و میناب، دو شهر لنگه و كنگ كه تقریبا به هم چسبیده اند، كانون سوم جمعیتی حساب میشود كه روی هم جمعیتی چند ده هزار نفری دارند. در كل، استان هرمزگان شهرهای بزرگی ندارد و قابل عرضشان بندرعباس است و بس.
بندر لنگه در غرب بندر عباس است و میانشان تقریبا دو ساعت با سواری راه است. جاده، عموما ساحلی است و از كنار بندر شهید رجایی هم میگذرد. بندر شهید رجایی از مهمترین بندرهای ایران برای بارگیری و تخلیه بار است. از نمای جاده هم انواع كانتینرهای كوچك و بزرگ در آن به چشم میآیند كه چند طبقه روی هم چیده شده اند. در حوالی بندر نیز تریلیهای بسیاری رفت و آمد میكردند.

جنگلهایی چون آنها كه نوبت صبح در مسیر بندرعباس-میناب دیده بودم، در این جاده نیز بسیار بودند و عموما نیز شامل درختان كَرَت میشدند. راننده ی تاكسی بندرعباس-لنگه، معتقد بود تخم كرت از آفریقا با كشتیهای اروپاییان به این منطقه آمده است! بوته زارها نیز در این راه به چشم میآمدند. در جنگلهای این حوالی، برخی درختچه ها به نظرم آمد كه متفاوت از كرت باشند اما همسفران گفتند اینها نیز از انواع كرتند اما من قانع نشدم! این درختچه ها مانند مخروطِ برعكسی بودند كه روی نوكش نشسته و قاعده صافشان در بالا قرار داشت! در مسیر جاده، جنگلهای حرا هم دیده میشدند. بر عكس مسیر بندرعباس-میناب، در اطراف این جاده خبری از كشتزار و باغ نبود و حالت كویری تری داشت. در اطراف كَنَخ (نزدیك بندر لنگه)، نخلستانهایی بود و نیز آب انبارهایی با گنبدیهای نسبتا نوك تیز، پرشیب و زیبا. گفته شد این آب انبارها، آب باران را جمع میكنند و امروزه استفاده ی چندانی ازشان نمیشود و فقط در روستاهای خیلی دورافتاده هنوز كاربرد دارند. بعد از كنخ، بعضی حدود گززار است اما همه اش بوته و درختچه بودند و درخت بزرگی به چشمم نیامد.
در طول مسیر، خاك خیلی جاها سفید بود كه نمیدانم گچ بود یا آهك یا شاید چیز دیگر. در نماهایی از ساحل، محدوده های كوچكی از دریا در كناره ها دیده میشدند كه در آنها چوب در كف دریا فرو كرده و بهشان تور وصل كرده اند! همراهان گفتند هنگام مد، در این تورها ماهی میافتد و هنگام جزر، روستاییان میآیند و ماهی برداشت میكنند.
در نزدیكی بندر كنگ تابلویی كنار جاده بود كه فاصله تا شلمچه، كربلا و نجف را مشخص میكرد!

لباس بانوان بندرعباس و میناب شبیه هم است؛ شلوارهای تنگ و پولك دوزی شده. خیلی دقت نكردم اما تفاوت محسوسی میان لباس ن بندر لنگه و كنگ با بندرعباسیها و مینابیها بود؛ ن لنگه و كنگ، لباسهایشان گشادتر است و دامنهای بلند به تن دارند و رنگ و نقش پارچه های لباسهایشان سنگینتر و دلنشینتر از ن بندرعباسی و مینابی است. همچنین به گمانم روی لباسهایشان یا پولك دوزی نیست یا كم است. اما دست كم نقطه ی مشترك همه شان این است كه یك طرف چادر نازكشان را روی شانه میاندازند.
در بندر لنگه مردانی با لباس عربی هم میدیدم. ن دارای لباسهای عربی خلیجی كه گشاد یك دست مشكی است هم زیاد به چشم میآمدند كه در بندرعباس شمارشان اندك بود. در لنگه مردانی با لباس بلوچی هم بودند اما متوجه نشدم بلوچهای ایرانند یا اتباع پاكستان. و نیز كمتر، نی را با لباس بلوچی دیدم. گفته شد از همه جای استان بلوچستان و نیز حتی پاكستان، بلوچها برای كار به این شهر میآیند. در كنگ هم بلوچ زیاد به چشم میخورد. آنجا چند نفر افغانستانی هم دیدم كه میشد از قیافه بازشناختشان. در میان بومیانی كه با لباس بندری (بندرعباسی) در بندر لنگه دیدم، نسبت به بندرعباس، آفریقایی تبارها كمتر بودند. گفته شد آفریقایی تبارهای لنگه به "رودباری" معروفند و محله ی مخصوص خودشان را در شهر دارند (رودبار شهری در تقریبا شمال میناب).
در بندر لنگه و كنگ، نی را میدیدم كه روی موتور، پشت مردشان، یك طرفه نشسته بودند (هر دو پا را یك طرف میگذارند نه در طرفین موتور).
چند بار شنیدم كه گفته شد بر خلاف لنگه، جمعیت نابومی كنگ خیلی كم است اما من در آن دو ساعت حضورم، در كوچه و بازار، نابومیهای بسیاری دیدم! همچنین گفته میشد وضع اقتصادی كنگیها خیلی بهتر از لنگه ایها است و دیده های من این ادعا را تأیید میكرد. با این كه شهر اصلا شیك نبود اما بهتر و ترتمیزتر از لنگه بود و مردمانش نیز هم.
شرجی هوا در بندر لنگه و بندر كنگ نیز نسبت به بندرعباس كمتر بود.
لنگه و كنگ بازارهای كوچك و ضعیفی دارند و این هزینه و وقتی كه گذاشتم، دست كم این دستاورد را داشت كه بدانیم اینجا خبری نیست. در فروشگاههای استان هرمزگان، اجناس خارجی و قاچاق فراوانند و خیلی از اجناس ایرانی اینجا غریبند! در میناب، ماننده آنچه در خوزستان دیده بودم، پیاده روهای سقف دار وجود داشت. در لنگه نیز بازاركی سقف دار بود كه از بس مختصر بود، آدم دلش نمیآید بگوید مانند بازار سنتی است.
یكی از دوستان دانشمند كه چند سال پیش دوران سربازی خود را این حوالی گذرانده بود، در پیامهایی كه در آن ساعات به هم میدادیم، گفت مردم بندر كنگ "نژاد عجیبی دارند؛ یك جور سبزه ی كشیده و زیبا با چهره ی ظریف، نه مثل مینابیها و رودانیها كه مثل سیاهان آفریقاییند. اهالی بندر كنگ بهترین دریانوردان خلیج فارس بوده اند (كِی؟) كه تا آفریقا رفت و آمد داشته اند. رسوم جالبی هم دارند مانند ختنه ی ن. در عین حال نشان بسیار آزاد و ریلكسند و بعد از عروسی، مطابق رسم میتوانند شوهرشان را مجبور كنند كه بیاید در خانه ی پدرزن زندگی كند. زبانشان عربی نیست و گویشی قدیمی، شبیه لارستانی است. بومیان بندر لنگه نیز مانند اهالی بندر كنگ استند اما خیلی مهاجر از جاهای مختلف میانشان هست".
میان بندرعباسیها و مینابیها -به جز آفریقایی تبارها- بومیان بسیاری را دیدم كه بینی عقابی داشتند. نمیدانم منظور دوستم از "چهره كشیده ی ظریف" شامل این ویژگی نیز میشود یا نه.
راننده ای كه از بندر لنگه مرا به بندر كنگ آورد، گفت عرب آبادان است كه هنگام جنگ به لنگه كوچیده. وی گفت مردم اینجا -عرب و ناعرب- سنی مذهبند اما با آغاز جنگ، كمی جمعیت شیعه مذهب از خوزستان به اینجا آمده اند و بعدها نیز از جاهای دیگر به اینجا مهاجرت شده و جمعیت شیعه مذهبی شكل گرفته است.
در كنگ و لنگه، با این كه مدتها بود از دهه ی محرم میگذشت، مانند مثلا اهواز و كاشان، موكب عزاداری امام حسین همچنان برپا بود.
رفت و آمد وسایط نقلیه ی عمومی میان بندرعباس با لنگه و كنگ، برخلاف انتظارم، اصلا پررونق نبود. خود همین مسئله نشان دهنده ی میزان رونق اقتصادی كشور ما در منطقه ی مهم خلیج فارس است. برای آمدن از بندرعباس به لنگه، كم معطل نشدم اما مصیبت اصلی هنگام برگشت بود. هیچ ماشینی وجود نداشت و در ساعات پایانی شب، آمدم كنار جاده و منزل به منزل، با سواری و باری و. ساعاتی از نیمه شب گذشته، خسته و گرسنه، خود را به هتلم در بندرعباس رساندم.
عصر روز بعد با اتوبوس راهی بوشهر شدم. در پایانه ی بندرعباس، رقابت برای جذب مسافر، خشن و خارج از آداب نیست و دلالها اسم شهرها را كم و كم رمق داد میزنند! جالب است كه دادزنهای كافه ها و اغذیه فروشیها، با حرارت بیشتری برای جذب مشتری با هم در رقابتند.

بندر لنگه و بندر كنگ

رساله ی روحی اُنارجانی

از ذهن و زبان روزگار

كه ,بندر ,لنگه ,هم ,ی ,نیز ,بندر لنگه ,لنگه و ,بندر كنگ ,است و ,بود كه

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آلبوم محمد حسن اسایش-درمیهن بلاگ tealitengre محمد مجتبی نیک پی آرامش کسب درآمد از اینترنت | همکاری در فروش شارژ Henry's life فروش مینی پی ال سی miniplc امرن Omron . John's page رشتاک رشد محیطی برای آموزش آینده سازان