محل تبلیغات شما
مقاله ی نقد و بررسی كتاب زبان هند و اروپایی و هند و اروپاییها: بازسازی و تحلیل تاریخی یك زبان آغازین، و یك فرهنگ آغازین
نویسندگان كتاب: توماس گامكرلیدزه و ویاچسلاو ایوانف
نوشته و ترجمه رضا امینی
فصلنامه ایران و اسلام، سال اول، شماره 3 و 4، پاییز و زمستان 1393
***
نویسندگان كتاب، اتباع شوروی بوده اند و هر دو متولد 1929 میلادی. این دو كه به گواهی نویسنده، از سرآمدان و نظریه پردازان حوزه ی مطالعات زبانهای باستانی هند و اروپایی به شمار میآیند، آن گونه كه نویسنده مقاله از دیدارش با ایشان گزارش میدهد، زبان فارسی را نیز میدانسته اند. كلیت سخن ایشان در این كتاب، مشخص كردن خاستگاه هند و اروپاییان اولیه است. ایشان بر آنند كه با توجه به بازسازیهای زبانشناسی از زبان آغازین هند و اروپاییها، و تطبیق این زبان با شواهد باستانشناسی و جغرافیا و شیوه ی زندگی مردمان باستانی، خاستگاه هند و اروپاییهای اولیه باید 6000 سال پیش در شرق تركیه ی امروزی بوده باشد. با این كه تاریخ نگارش كتاب سال 1995 میلادی است اما به جرأت میتوانم مدعی باشم این نظریه را به عنوان یافته ای جدید و انقلابی، در كمتر از ده سال گذشته شنیده ام و حتی در یكی دو سال اخیر شنیده ام كه این نظریه ی جدید با چالش مواجه شده و زیر سوال رفته است.
اصل كتاب به زبان روسی است و نویسنده ی مقاله، نقد و بررسی حاضر را بر روی ترجمه ی انگلیسی نوشته و افسوس خورانه آرزو كرده كه كسی پیدا شود و این اثر مهم را به فارسی نیز برگرداند.
زبانهای هند و اروپایی، امروزه بزرگترین و از نظر جغرافیایی، گسترده ترین خانواده ی زبانی زمینند. تقریبا همه ی زبانهای اروپا به جز فنلاندی و مجاری و یكی دو زبان كوچك دیگر جزو این خانواده اند، زبانهای ارمنی و ایرانی و هندی نیز همچنین. قاره های آمریكا و اقیانوسیه نیز به جز آن معدود زبانهای بومیی كه مانده اند، همه عرصه ی زبانهای این خانواده اند. در بخشهای بزرگی از آفریقا نیز زبانهایی چون فرانسوی و هلندی و انگلیسی و پرتقالی صحبت میشوند.
كتاب حاضر، این نظریه ی غالب زمان خودش كه هند و اروپاییهای اولیه جایی در شرق یا شمال شرق اروپا میزیسته اند را زیر سوال میبرد و با بازسازی زبان اولیه ی هند و اروپایی، به واژگانی دست میابد كه آنها را منطبق بر سبك زندگی و جغرافیای موجود در 6000 سال پیش شرق تركیه ی امروزی میداند؛ سبك زندگیی متكی بر كشاورزی و احتمالا همزمان، دامپروری و رام كردن و سواری گرفتن از اسب. نویسندگان مدعیند انقلاب كشاورزیی كه هند و اروپاییهای اولیه از آن بهره گرفتند، باعث رشد جمعیت و در نتیجه كوچ اجباری آنها به سرزمینهای جدید برای ایجاد كشتزارهای جدید بوده است. استفاده منحصر به فرد از اسب و ارابه (عرابه؟) نیز این اقوام اولیه را در این راه بسیار توانمندتر میكرده است.
در مقاله چند صفحه به شیوه ها و قوانین تخصصی زبانشناسی در زمینه ی تطبیق واژگان و دستگاههای آوایی و تشخیص صورت باستانی واژگان اختصاص داده شده بود كه فقط روخوانی كردم و احتمالا بدون معلم چیز خاصی از آنها سر در نمیآورم. اما برایم جالب بود كه میتوان با مقایسه ی زبانهای همخانواده -اعم از زبانهای زنده و اسناد مكتوب به جا مانده از زبانهای مرده- به قواعد و شواهدی دست یافت و بر اساس آنها در مورد دستگاه آوایی و واژگان و دیگر ویژگیهای نیای منقرض شده ی این زبانها گمانه زنیهای استواری داشت. با این حال در خود مقاله گاه به نقض گمانه زنیهای پیشین اشاره شده است و مخاطب اینچنین میفهمد كه دستاوردهای حاضر نیز ممكن است روزی مردود شمرده شوند.
در بخشهایی از كتاب به تقسیم بندی زیرشاخه های زبانهای هند و اروپایی پرداخته و تاریخ جداشدن هر كدام از شاخه ی اصلی را نیز ذكر كرده است. مثلا زبان تخاری (تخار منطقه ای در شمال غرب چین امروز) كه سده ها است جزو زبانهای مرده در شمار میآید، در این كتاب جزو خانواده ی زبانهای اروپایی دسته بندی شده كه پیش از كوچ اقوام هند و اروپایی زبان به اروپا، تخاریها از دسته ی اصلی جدا شده و راه شرق در پیش گرفته اند.
برخی اقوام مانند نورستانیهای كوهستان پامیر در شمال شرق افغانستان امروزی (كافرها) نیز بازماندگان جداشدگان از هند و اروپاییهای اولیه، پیش از آن كه این اقوام به سرزمینهای اروپا دست یابند دانسته شده اند.
با توجه به این كه تخارهای باستانی یا حتی نورستانیهای كنونی افغانستان -كه قومی منزوی در كوهستانهای صعب العبور پامیر بوده و استند- مردمانی با ویژگیهای نژادی مردمان شمال اروپای امروزی (پوست سفید و موی بور و چشمان رنگی) گزارش شده اند، برای من جای سوال است كه چگونه پیش از آن كه اقوام هند و اروپایی با مردمان بور و چشم رنگی شمال اروپا درآمیزند، گروههایی از هند و اروپاییها كه از هسته ی اصلی جدا شده و به سرزمینهای دیگر كوچیده اند، دارای این ویژگیهای نژادی بوده اند؟ این میان، یا بر خلاف نظر نویسندگان كتاب و محققان ژنتیك باید هند و اروپاییهای اولیه ی برخاسته از شرق تركیه امروزی را دارای ویژگیهای نژادی مردمان شمال اروپا بدانیم یا اصلا خاستگاه اولیه آنها را -چنان كه نظریه هایی نیز در این خصوص وجود دارد- در سرزمینهایی میان قفقاز و شمال اروپا در نظر آوریم.
روی هم رفته به عنوان یك دوستدار مباحث زبان شناسی و مربوط به هند و اروپاییها، چند نكته ی مبهم و مورد سوال در نظریه ی حاضر دیدم كه به مواردی از آنها اشاره كردم. بی شك در 24 سال گذشته كه این اثر در دسترس اهل علم و علاقه مندان بوده است، با توجه به یافته های باستان شناسی جدید و به ویژه دستاوردهای ژنتیك مولكولی، به این ابهامها و اشكالها پرداخته شده است كه من از آنها بی خبرم. شایان گفتن است كه نویسنده مقاله نیز به نقش ژنتیك مولكولی در تعیین نقشه ی مسیرهای مهاجرت و اختلاط گروه های بشری در طول تاریخ اذعان دارد و آن را گشاینده ی معماهای موجود، در آینده میداند.

بندر لنگه و بندر كنگ

رساله ی روحی اُنارجانی

از ذهن و زبان روزگار

كه ,ی ,هند ,زبان ,زبانهای ,نیز ,هند و ,و اروپایی ,و اروپاییهای ,ی زبانهای ,اروپاییهای اولیه ,ویژگیهای نژادی مردمان

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

folcknowmenu دنیا جهانبخش conmasibca atevitpar راهنمای گام به گام ثبت شرکت انجمن کار بادستگاه وابزار نوین آمادگی جسمانی (انجمن سابق روش های ت گفتگو با خانواده و همرزمان شهداء مینویسم برای دلم Herman's memory فقط تو